برای امدنت
اغاز خنده های مجسم نیامدی میخواستم که بگذرم از غم نیامدی
دردام تار های گنه ماندایم وباز ای منجی تکامل ادم نیامدی
ایا دوباره میوه ممنوعه چیده ام یا این که با دلایل مبهم نیامدی
از داغ خوشه های صداقت دراین زمان شدقامت بلند زمین خم نیامدی
ایا برای امدنت در جهان کسی برداشت لحظه ای قدمی کم نیامدی ؟؟
اقا غریب وخسته وتنها نشسته ای انگار گشته قحطی ادم نیامدی